غرغرو و بهانه گير شدم؟ 


با تمام احترامي که براي دوستان وبلاگ نويس قائلم ولي دلم مي خواد چند خطي از يه دلخوري کوچيک بنويسم که شايد من بدون دليل براي خودم بزرگش کردم. امروز نوشته ي قشنگ و پر محتوا ي يکي از دوستان رو مي خوندم وخدا رو شکر ديدم که صفحه ي نظرخواهي اش رو باز گذاشته. خدا ميدونه چندبار دلم مي خواست راجع به دلمشغولي ها ي مشترکمون چه براي اون و چه براي بقيه ي طرفداران حقوق زن ايراني بنويسم ولي هر بار با در بسته روبرو شدم. حتا به يکي از اين نازنين ها که مطمئنم هيچ وقت به وبلاگ نازخاتون نمياد يادآور شدم که عزيزم به قول دوستان «چرا گوشات رو گرفتي؟» که صادقانه از مشکلاتش گفت و آزار و اذيت هاي يه فرد خاص...

بگذريم ولي اين مسئله ي بستن صفحه ي پيام ها خيلي وقتا قلقلکم ميده. انگار يه جوري به خواننده بگي که اظهار نظر نکنه چون تو نمي خواي بشنوي. البته خوبه که براي صفحه ي متعلق به خودمون قانون وضع کنيم ولي نه به نوعي که مخاب رو از همفکري و نظردهي محروم کنيم. درسته ظرفيت بعضي از آدما محدوده و وبلاگ و دنياي وبلاگ رو با ميدون شوش اشتباه مي گيرند و هرچي لياقت خودشون به ديگري نسبت ميدند ولي تکليف بقيه چيه؟ نمي دونم شاي زيادي غرغرو و بهانه گير شدم. اگه اينطوره معذرت م خوام.

تا بعد



Comments: Post a Comment






تماس با من

دوستان



آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com