ماهی که گذشت 


چون حالا دیگه دوربین دار شدم سعی می کنم یه سری عکس از مناسبات مختلفی که هر ماه تو شهرمون برگزار می شه بزارم تو وبلاگم و اونایی رو که از سفر خوششون میاد با خودم همراه کنم.
* روز همبستگی با مردم کشورهای مختلف و عرضه ی محصولات کشاورزان و هنرمندان و صنعتگران کشورهای در حال توسعه، بدون واسطه ی دلال ها، توسط NGO ها:


**این هم مدل موی جدید که بین دانشجو ها خیلی طرفدار داره:


***نمایشگاه لباس و پوشاک قدیمی و شیوه ی نخ ریسی. این هم یه لباس عروس سیاه که حتما حامل داستانیه که متاسفانه من کسی رو پیدا نکردم که ازش علت سیاه بودن اون رو بپرسم. کاش بیشتر کنجکاوی می کردم. تصور کنید دختر جوونی رو که لباس عروسی ش سیاه باشه چه حالی داشته!!! این دو خانوم نخ ریس و برودری باف خیلی نازنین بودند.



**** این هم عکس های دو روزی که این جا جشن بود و هر جای شهر که می رفتیم بساط جشن و مو سیقی و تئاتر خیابانی بر پا بود. ا



***** این هم تابلوی مورد علاقه ی من در گالری سر کوچه م:) تا روزی که آثار دیوید گرو توی این گالری سر کوچه! بود هر روز چند دقیقه ای می ایستادم و به این نقاشی خیره می شدم؛ اون روزی که شهر مشغول جشن بود بالاخره فرصت کردم برم توی گالری و یه دل سیر بقیه ی نقاشی ها رو هم ببینم.


****** این هم ویترین یه رستوران به مناسبت روز هالوین. غذاهای این رستوران خیلی خوشمزه ست و فضایی دلنشین داره و صاحبش هم خیلی مهربونه و البته هومو هم هست.


******* این هم روز و یا جشن توسَن: روزی که مردم می رند سر خاک رفتگانشون و قبر ها رو می شورند و گل بارونشون می کنند.

من با صبح اون روز پا شدم شال و کلاه کردم و دوربینم رو برداشتم و با دوچرخه رفتم به نزدیک ترین گورستان که توی خود شهره. گورستانی قدیمی که از کنت و کنتس و بارون و بارونس گرفته تا فرمانده های قشون فرانسه در کشورهای مستعمره ی این کشور؛ مردم عادی؛ پولدار و بی پول رو تو دل خودش پناه داده.


من عاشق این زن و شوهر شدم. عکس روی قبرشون معرکه ست.



Comments: Post a Comment






تماس با من

دوستان



آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com