"ياران جنبش زنان را آزاد كنيد!" 


نوشين عزيز رو هميشه دوست داشتم و حرف هايش به دلم می نشيند. نوشين نازنین حرف از دل می زند.
نوشين احمدی خراسانی
درست هفتاد سال پيش از شكل‎گيری جمهوری اسلامی يعنی از ١٢٨٥ زمان تدوين قوانين در انقلاب مشروطيت، زنان عدالت‎جوی ايرانی، برای كسب حقوق برابر، تلاش رنج‎خيز و مسالمت‎جويانه خود را آغاز كرده‎اند. مادربزرگ‎های ما در آن هنگام شايد تصور نمی‎كردند كه با كوشش حق‎طلبانه خود بذر تلاشی را در خاك ايران می‎نشانند كه صد سال بعد نيز هم‎چنان بارور خواهد ماند.
كوشندگان پيشكسوت جنبش زنان اما به يقين نمی‎توانستند حتا تصور بكنند كه يك قرن بعد حكومتی در ايران بر سركار بيايد كه با تلاش‎های مسالمت‎جويانه‎ فرزندان‎شان اين‎گونه خشن برخورد كند. لابد آنان اگر امروز می‎بودند از اين همه بی‎تدبيری و عدم مديريت كسانی كه قرار است حافظ نظم شهر باشند، متعجب می‎شدند و همراه با ما تاسف می‎خوردند از اين همه ناكارآمدی در برخورد به تجمعی مسالمت‎آميز كه فقط برای طرح خواسته‎هايی كاملا ابتدايی و كوچك‎ برگزار شد. متعجب از اين همه خشونت فجيعی كه به دختران جوان اين مرز و بوم كه در قرن بيست و يكم خواستار حق برابر طلاق، لغو تعدد زوجات، ارتقاء سن كيفری دختران و اين قبيل درخواست‎های اوليه هستند.
متعجب‎ام كه چرا برخی از افسران نيروی انتظامی، ما را كه در پارك نشسته بوديم و فقط سرود می‎خوانديم با كتك به "وسط ميدان" كشاندند، به‎راستی چرا، مگر می‎خواستند نظم شهر را به‎هم بريزند؟ ما زنان كه در بيانيه‎های‎مان بارها اعلام كرديم كه نمی‎خواهيم نظم ترافيك ميدان هفت تير مختل شود، اما گويا مخالفان جنبش زنان مصمم بودند ترافيك ايجاد كنند و نظم شهر را به‎هم بريزند، عجبا از اين همه تدبير و عقلانيت! اما نكته اميدبخش در اين ميان، وجود اين همه ظرفيت، مدنيت، صبوری و متانت در جنبش زنان است كه به رغم برخوردهايی چنين قهرآميز و بی‎سابقه، در ميدان هفت تير حتا يك شيشه هم نشكست، سنگی پرتاب نشد. اتومبيلی واژگون نشد. آری اين تحمل بالای زنان و دختران جوان اين مرز وبوم نشان از ايمان به حقانيت را‎ه‎‎مان است.
ما زنان خواسته‎هايی كه داريم بر حق است و قلب‎‎مان گواهی می‎دهد كه دير يا زود به حق‎مان می‎رسيم. سردی دستبند‎هايی كه به دستان پاك و زحتمكش "ژيلا بنی‎يعقوب" زده شد، كشيده شدن دلخراش "دلارام علی" روی آسفالت خيابان، بازداشت غيرقانونی علی‎اكبر موسوی خوئينی‎ها، بهاره هدايت، عاطفه يوسفی، اعظم الهامی، بهمن احمدی امويی و ده‎ها نفر ديگر و خشونت‎هايی كه همگان شاهد بودند درحالی صورت گرفت كه زنان با تجمع خود بذر صلح و نفی خشونت بر فضای شهر می‎فشاندند. اما بدانيد كه اين رسم زندگی منصفانه و بدانيم با چه توجيهی و به چه دليل با چنين تجمع آرامی، اين‎گونه فجيع و صلح‎آميز در يك جامعه انسانی نيست. ما می‎خواهيم ناعادلانه برخورد شده است؟ واقعا چرا؟

چه بكنيم تا مورد ضرب و شتم قرار نگيريم؟
می‎پرسم كه ای دولت ـ مردان، ما چه بكنيم كه برای بيان مشكلات و دردهای‎مان، اين‎گونه مورد ضرب و شتم قرار نگيريم؟ می‎گوييد چون تجمع در پارك ميدان هفت تير مجوز نداشته پس ما را كتك می‎زنيد و بازداشت می‎كنيد! عجبا مگر ما وقتی روز ٨ مارس (روز جهانی زن) سال ٨٢ با مجوز وزارت كشور می‎خواستيم در "پارك لاله" تجمعی آرام برگزار كنيم، گذاشتيد؟ نگذاشتيد و مجوز وزارت كشور را در آخرين لحظه لغو كرديد و سرآخر هم برخی از شركت‎كنندگان (كه فكر می‎كردند به يك تجمع قانونی آمده‎اند) كتك زديد و تعدادی را هم دستگير كرديد.
اگر می‎گوييد چون ايرانيان خارج از كشور از اين تجمع حمايت كرده‎اند و تجمع صلح‎آميزمان اين‎طور مورد حمايت وسيع قرار گرفته، پس ضرب و شتم و بازداشت ياران جنبش زنان را توجيه می‎كند، می‎پرسم تجمع مسالمت‎آميز روز جهانی زن (١٧ اسفند سال ٨٤ در پارك دانشجو) كه اين‎طور گسترده اعلام نشده بود و سازمان‎های حقوق بشر و نهاد‎های مختلف زنان هم حمايت نكرده بودند، با اين حال مگر باز هم به تجمع صلح‎آميز ما (كه فقط روی زمين نشسته بوديم و سرود می‎خوانديم) حمله‎ نشد و به‎طرز حيرت‎آوری مورد ضرب و شتم قرار نگرفتيم؟ به‎طوری كه تقريبا همگی‎مان با بدن‎های كبود شده به خانه‎های‎مان بازگشتيم، حتا بانوی شعر و غزل ايران نيز از اين كتك‎ها بی‎نصيب نماند. بعد هم كه از اين ظلم و ناروايی به دادگاه شكايت برديم آيا به جايی رسيد؟
برای تجمع‎های مسالمت‎آميزمان اگر مجوز داشته باشيم كتك می‎خوريم، اگر مجوز نداشته باشيم كتك می‎خوريم، اگر خبر تجمع را در سايت‎ها و روزنامه‎ها اعلام كنيم كتك می‎خوريم، اگر اعلام نكنيم كتك می‎خوريم، اگر شعارهايی صنفی و حقوقی بدهيم كتك می‎خوريم اگر شعار ندهيم و فقط سرود جنبش زنان را بخوانيم باز هم كتك می‎خوريم، شما را به خدا به ما بگوييد چه بكنيم تا كتك نخوريم و بازداشت نشويم؟ چگونه رفتار كنيم كه دختران جوان‎مان روی آسفالت كشيده نشوند و با كمر زخم شده به زندان نروند؟ چكار كنيم كه روزنامه‎نگاران‎مان را همراه شوهران‎شان دستبند نزنيد و بازداشت نشوند، چكار بكنيم كه دوستان عدالت‎جوی ما در دفتر تحكيم و ادوار تحكيم (كه فقط فراخوان فعالان جنبش زنان را لبيك گفته بودند) به زندان نيفتند؟
به‎هرحال ما فكر می‎كنيم جمع شدن آرام و مسالمت‎آميز (بدون اسلحه) طبق قانون اساسی فعلی، عملی كاملا قانونی و حق ماست. ما هم كه قرار بود فقط سرود بخوانيم و حتا از دادن شعارهای حقوقی هم پرهيز كنيم و اين‎كار را هم كرديم. قرار بود آرام در پارك ميدان هفت تير حاضر شويم با پلاكاردهايی كه رويش خواسته‎های‎مان را نوشته بوديم، اين‎كار را هم كرديم، اما چه كنيم كه شما هر دفعه بهانه‎ای‎ می‎گيريد.

تجمع زنان و نيروهای بيگانه
اين‎كه روشنفكران مرد و زن از سراسر جهان از اين تجمع حمايت كرده‎اند، خيلی طبيعی است چون هر انسان عدالت‎طلبی كه بشنود گروهی از زنان در يك نقطه دنيا می‎خواهند حق برابر طلاق داشته باشند و چند همسری لغو شود و اين قبيل خواسته‎هايی كه هر بنی‎بشری (اگر منافع خاصی نداشته باشد) با آن موافق است مسلما حمايت می‎كند. بنابراين قضيه را پيچيده نكنيد، اين خواسته‎هايی است كه صد سال است ما و مادران‎مان داريم برايش تلاش می‎كنيم، چه دلارهای آمريكايی و دولت آقای بوش سركار باشد و چه نباشد. چه دولت جمهوری اسلامی بر سر كار باشد و چه نباشد ما زنان هم‎چنان به دنبال حقوق حقه خود خواهيم بود.
به دنبال كشف "شبكه‎های" عجيب و غريب هم نباشيد، اين شبكه‎ی "مخفی" و عجيب و غريبی كه دنبال‎اش هستيد خيلی ساده همين شبكه‎ی اينترنتی است كه خود شما هم برای كارهای‎تان از آن سود می‎بريد. البته شما از اينترنت كمتر استفاده می‎كنيد و ما بيشتر، چون شما صدا و سيما و صدها روزنامه و بلندگو داريد ولی ما زنان نداريم. به‎هرحال اين اتهام كه تجمع اعتراضی زنان به بيگانگان وصل است كذب محض و شرم‎آور است يعنی توهين به جنبشی اصيل، بومی و صدساله است. يعنی حقير و بی‎مقدار نشان دادن جنبش خودجوش و ريشه‎دار اين مملكت است كه استقلال‎اش را به دفعات ثابت كرده است حداقل در همين بيست سال اخير، جنبش زنان فارغ از جريانات سياسی روی پای خودش ايستاده و به‎دنبال حقوق اوليه‎ و انسانی زنان است، چرا نمی‎خواهيم اين حقيقت را بپذيريم؟
برای همين هم می‎خواهم آقايان مسئولان مملكتی را مورد خطاب قرار دهم و بگويم، شما كه در آينده‎ای نه چندان دور مجبور خواهيد بود اين قوانين را تغيير دهيد (چون راه ديگری وجود ندارد) پس چرا با اين همه درد و تلخی و خشونت می‎خواهيد اين كار صورت بگيرد. خودتان بهتر از همه می‎دانيد كه خواسته‎های زنان بر حق است. خودتان خوب می‎دانيد كه در جامعه‎ی پيشرفته امروز قوانين موجود نه تنها ديگر كاركردی ندارد، بلكه مثل يك ديوار زمخت و عبوس مانع پيشرفت جامعه‎ی ماست. فقط با اين برخوردها، مسئله را پيچيده‎تر می‎كنيد و بذر كينه‎ را پخش می‎كنيد، كينه‎ای كه هم به ضرر خودتان (دولت) و هم به ضرر جامعه‎ی مدنی تمام خواهد شد.
به جای آن‎كه دختران‎مان روی زمين كشيده شوند و صورت‎مان با اسپری گازهای سوزناك پر شود و ده‎ها نفر از جمله دانشجويانی را كه به خاطر دفاع از حقوق زنان در گرمای روز ٢٢ خرداد به ميدان هفت تير آمدند و با صداقت تمام از منافع تاريخی خواهران‎شان پشتيبانی كردند، دستگير شوند، بهتر است قوانين‎ را تغيير دهيد. كافی است كه از همسران‎تان، از دخترهای‎تان و از خواهرزن‎تان سوال كنيد تا بلافاصله متوجه شويد كه خواسته‎ی زن ايرانی، حقانيت دارد.
ترديد نكنيد كه ما زنان اين قوانين ناعادلانه را بالاخره تغيير خواهيم داد چون روز ٢٢ خرداد امسال، مردان جديد امروز ايران نيز با حضور پرشمارشان، نشان دادند كه آن‎ها هم اين قوانين را نمی‎خواهند. همه‎ی كسانی را كه بازداشت كرده‎ايد، آزاد كنيد و به جای احضار و بازجويی و به خانه‎ی اين و آن رفتن (افزون بر شايعات ترس‎آور و ايجاد فضای دلهره و ارسال اس. ام. اس های تهديد‎كننده قبل از برگزاری تجمع) حداقل ميان تصميم‎سازان‎تان جلسه‎ای بگذاريد، لااقل قطعنامه‎ای را كه نگذاشتيد در تجمع بخوانيم جلوی‎تان بگذاريد و با آرامش و طمانينه ببينيد زنان هم‎وطن‎تان واقعا چه می‎خواهند؟

تا وقتی قوانين موجود، ما زنان را به عنوان انسان و شهروند برابر اين جامعه نپذيرد، ما نه خانه‎ای داريم و نه شهری. اين قوانين را تغيير دهيد تا احساس كنيم خانه‎ای داريم تا شما بتوانيد سراغ‎‏اش بياييد



Comments: Post a Comment






تماس با من

دوستان



آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com