welcome back my aziz e del! 


*اولين خبر خوب امروز ساعت ۷ صبح به وقت اين جا: خورشيد خانوم برگشت. بين ونو (Bienvenue) عزيز دل!

** آری وا ریوا: تو رو ابوالفضل باعث دومین خبر خوب بشید. برم نیمه ی دوم رو ببینم.

*** شيطونه می گه بزنم چشم و چار اين دوربين ها رو .... بابا يه بار هم تماشاگر های ايرانی رو نشون نمی ده چرا؟ تنها لحظه ای هم که نشون می ده!!!!! لااله الا الله! دو تا خورديم. از بس قلب درد گرفتم نشستم وبلاگ نويسی ...

پی نوشت. آخه کی ساعت ۶ صبح بلند می شه فوتبال ببینه؟ همسر گل می گه: جیگر طلا پا شو تو رو خدا با هم فوتبال ببینیم. من تنها بهم نمی چسبه!

****اين دفعه واقعا باختيم. بازی تموم شد. حس بديه شکست خوردن. هميشه هم برای همون دليل هايی که تک تکمون باهاش آشنا هستيم. تک کاري، به عبارتی ضعف کار گروهی، پاس هايی که گيرنده اش يا اعضای تيم حريفند يا می ره ناکجا آباد زمين. قيافه ی اون دفاع خوش تيپمون ( اسمش رو نمی دونم چيه) و خستگی چشماش کلی دلم رو به درد آورد. طفلک ها!!!

***** ما رفتيم دوباره بخوابيم. بهترين چاره برای فراموشی این مزه ی تلخ ...



Comments: Post a Comment






تماس با من

دوستان



آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com